کاظم بایرام

کیش از نگاه من مستند ساز! (قسمت اول)

کاظم بایرام

صدای طبیعت کیش و خلیج فارس: کاظم بایرام

کاظم بایرام، محقق و نماینده دائمی فستیوال جهانی عکس و تصویر زیر آب “Antibes Juan-les-pins France”، با ۱۰ عنوان قهرمانی در حوزه مستندسازی و بیش از سی سال سابقه در این زمینه، با تخصص و علاقه‌ای بی‌پایان همواره برای زنده نگه داشتن نام خلیج فارس تلاش کرده است. در سری مقاله‌های “کیش از نگاه من مستندساز!” قرار است از زبان خود ایشان شاهد تغییرات و تحولات کیش باشیم :

اولین باری که به کیش آمدم، در هتل شایان اقامت گزیدم. در آن زمان، رئیس منطقه آزاد کیش از هدف سفر من به کیش پرسید و من به او گفتم که هدفم دفاع از نام معنیدار، واقعی و جاودانه خلیج فارس است. با تخصصی که در فرانسه کسب کرده بودم، می‌خواستم بدین‌گونه دفاع کنم. اولین نمایشگاه خود را در نزدیکی پاریس، در کاخ ورسای “Palais Versailles”، با نام ایران برگزار کردم که بسیار مورد استقبال عموم قرار گرفت. حالا که استقبال مردمی را دیده بودم، برای جراید هم موضوعات علمی و تخصصی و هم مطالب عمومی در مورد جزایر خلیج فارس و به‌خصوص جزیره کیش به زبان فرانسوی نوشتم. این مطالب مورد استقبال مجلات قرار گرفت و من موفق شدم از این طریق جزیره کیش، خلیج فارس، ایران و فرهنگمان را به اروپائیان معرفی کنم.

مرجان‌ها، درختان رنگارنگ زیر دریا

در همان اوایل آمدنم به ایران و به دلیل نداشتن تسلط به زبان مادری، یکی از دوستانم همواره در سفرهایم به گوشه و کنار ایران من را یاری می‌کرد. در حین استراحت کوچکی که بین روز داشتم، دائماً از من می‌پرسید استاد کاظم بایرام، آن زیر چه خبر است. از همه بیشتر، مرجان‌ها برایش جالب بودند و دلش می‌خواست یک مرجان بزرگ را برای دکور روی طاقچه به خانه‌اش ببرد. متوجه نبود که مرجان نقش درخت در زیر دریا را دارد. مرجان لانه و کاشانه ماهیان است و بدون مرجان در منطقه گرمسیری همانند خلیج فارس، محیط زیست دریایی معنای نابودی را می‌دهد!

نکته مهم دیگر این است که به لطف جلبکی به نام “Zooxantelles” که همزیستی مسالمت‌آمیز با مرجان‌ها دارند، مرجان‌ها رنگ خود را از دست نمی‌دهند. نبود این جلبک‌ها یعنی سفید شدن مرجان‌ها و در نتیجه مرگ آن‌ها. این جلبک‌ها باعث کم شدن دی‌اکسید کربن تولید شده توسط ما انسان‌ها می‌شوند و بعد از بلعیدن دی‌اکسید کربن، آن را به اکسیژن تبدیل می‌کنند.

طبیعت بکر و دست‌نخورده کیش

آن زمان به غیر از قایق‌های صیادی، قایق شخصی اصلاً وجود نداشت. صبح زود برای عکس یا فیلم‌برداری از زیر آب، دل به دریا می‌زدم. سرم را می‌بردم زیر آب و انواع و اقسام ماهیان مرجانی را در لابلای مرجان‌های ریز و درشت می‌دیدم. سر

م را که از زیر آب بیرون می‌آوردم، ساحل در چند متری من بود و تمامی منطقه همانند جنگل‌های سبز مملو از مرجان‌های مختلف و رنگارنگ بودند! ماهیان زیبا همانند پرندگان در میان این جنگل‌های مرجانی در هم می‌لولیدند و به جزیره کیش، زیبایی می‌افزودند. این زیبایی وصف‌ناپذیر و غیرقابل توصیف بود، اما از چشمان مسئولین به خاطر نداشتن اطلاعات و تخصص در این زمینه پنهان مانده بود و فقط تبلیغ می‌کردند که آن زیر زیبا است!

آنچه به یاد دارم، آن موقع قایقی نبود، پول زیادی در جزیره نبود، امکانات در حداقل بود. برای رفتن به کلبه هور با وانت می‌رفتیم و اغلب اوقات ساعت‌ها در تاریکی شب در جاده خاکی چشم‌انتظار وانت بودیم. نان خوب و میوه خوب نداشتیم، اما جزیره کیش بکر بود. دور تا دور جزیره پر از پرندگان مهاجر بود، در زیر دریا مرجان و ماهی‌های رنگارنگ بودند. زباله نبود، اما صفا و محبت بود.

از بکر بودن تا توسعه چالش‌انگیز

حالا بعد از سه دهه، آیا چه چیزی در زیر آب مانده؟ همان چیزی که همواره از آن دم می‌زنیم؟ به جزیره زیبای کیش خوش آمدید!

هیچ‌چیز روی زمین، روی سطح و زیر آب نمانده، قنات‌ها و چاه‌ها یا خالی هستند یا با آب آلوده پر شده‌اند. پرندگان مهاجر که از سرزمین اصلی خود هنگام زمستان به سمت آفریقا می‌رفتند و در طی مسیر خود به سواحل اطراف جزیره کیش پناه می‌آوردند، دیگر به کیش نمی‌آیند.

حالا بعد از سه دهه می‌بینم که کیش دارای مارینای زیبایی شده و تعداد قایق‌های لوکس و شخصی زیاد شده‌اند. چندین مرکز خرید بزرگ، هتل‌های متعدد، ساختمان‌های مسکونی، تعداد زیادی تاکسی‌ها، ماشین‌های سواری و موتورسیکلت‌های زیادی در تمامی خیابان‌ها، پیست‌های مجاز و غیرمجاز و حتی پیاده‌روها در حال تردد هستند. ماشین‌ها فرسوده، جاده‌ها محدود و زمین‌ها همه روزه در معرض فروش و کم شدن فضای سبز محیط زیست برای آهوان و دیگر پرندگان غیر دریایی مهاجر مانند عقاب، مرغ زنبورخوار، شاهین و غیره هستند.

کیش تبدیل شده به یک زباله‌دانی بزرگ که نمی‌تواند مشکل آب، فاضلاب و زباله‌های تولیدی خود را حل کند. جنوب جزیره شده محل نگهداری و چال کردن نخاله‌های ساختمانی و زباله‌های خانگی. این زباله‌ها از سمت جنوب شرقی جزیره شروع می‌شوند و تا روبروی روستای باغو کیش هم رسیده‌اند. شیرآبه این زباله‌ها چه می‌شود؟ و آیا اصلاً زباله‌ها تفکیک می‌شوند؟ و اگر می‌شوند به چه صورتی؟

سؤال بنده، کاظم بایرام، این است که چرا آن زمان که پول آنچنانی وجود نداشت و امکانات و زیرساخت‌های کافی در جزیره موجود نبود یا به اندازه کافی نبود، این جزیره با وجود بسیاری کمبودها از هر نظر دارای یک هویت بود، اما حالا با گذشت سه دهه می‌بینم که روز به روز حال جزیره خراب‌تر از دیروز شده است!

1 دیدگاه در “کیش از نگاه من مستند ساز! (قسمت اول)

  1. عابد سحرخیز ششکل گفت:

    جناب بایرام عزیز
    چه غم انگیز ما را بردید به عقب گرد تاریخ
    آنجاییکه اگر امکانش فراهم بود لااقل خودم و خیلی از هم دوره ای های بنده منجمله آقای دکتر روشن عزیز که بارها در کنار هم به گپ و گفت می پرداختیم آرزو میکردیم برگردیم به همان سالهای طلایی کیش که خیابانهای محدود با جمعیتی اندک بکر بودن کیش را فریاد میزد و صفا بود و صمیمیت بود و همه یکدیگر را می‌شناختیم حتی به اسم و فامیل چون با هم عهد اخوتی داشتیم مثال زدنی و به هم در هر جایگاهی که بودیم کمک میکردیم.
    بله استاد این بود زندگی آن دوران کیش که همه دوستان قدیمی بنده و افرادی که زودتر به کیش آمده بودند جوانی شان را صرف آبادانی این جزیره که مایه افتخار ما در دنیاست نمودیم ولی هیچوقت فکر نمی‌کردیم که اینقدر از جذابیت بینظیر جزیره کم شود و فقط تبدیل به جنگلی از ماسه و بتن گردد با ساختن اینهمه بناهای جور وا جور که نه مهندسی شده نه نشانی از شناساندن قطعه ای از بهشت به دنیا را در سر دارد بلکه فقط با انگیزه های سودآوری و بهتر بگویم سوداگرانه موجب تخریب یکی از بهترین جزایر دنیا شدند با وجود مدیرانی بی تجربه و نابلد که البته در تمام این سرزمین نفرین شده پخش هستند و جز نابودی و به یغما بردن سرمایه های مادی و معنوی ایران زمین هیچ کاری نمی‌کنند و به محض جلوس بر صندلی ریاست و با عجله ای مثال زدنی میخواهند بار خود را ببندند تا قبل از تغییرات در کشور آنچه را که دنبالش بودند بدست آورده که همانا چپاول و غارت منابع این سرزمین است.
    باری کیش هم از این مقوله جدا نیست و همان کاری را که با خاک ایران کردند با کیش و قشم و جزایر ناب دیگر مان کردند که خدا از این قوم تاراجگر نگذرد و امید که روزی عمرمان وفا کند تا رفتن ذلت بار نامردمان نابودگر را ببینیم.

    یاد باد آن روزگاران یاد باد.
    با احترام
    عابد سحرخیز ششکل
    یکی از کیشوندانی که مانند خیلی های دیگر عمر و جوانی و سلامتی خودمان را هزینه کردیم و البته بعد از سه دهه هنوز در منزلی استیجاری به سر می‌بریم.
    یا حق
    خداوند ایران زمین همراهتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *